دلم برای این صفحه خیلی تنگ شده
یه زمانی خیلی راحت فکرهام رو اینجا می نوشتم
دوست داشتم نوشتن رو
هنوز هم دوست دارم
اما دیگه کمتر چیزی بنظرم جالب میاد برای اینجا نوشتن
دوست دارم بنویسم
اهل نوشتن متن های ادبی نیستم
اما دوست دارم اتفاقهای روزانه رو بنویسم
هیچوقت نتونستم خاطره نویسی کنم
بجز یه دوره کوتاه چند ماهه
اون رو هم با یه خط اختراعی خودم و سارا نوشتمش و الآن خوندنش برام خیـــــــلی سخته!
بهرحال
می خوام از نو شروع کنم
Great !
سلام ، پگاه باورت میشه داشتم تو اینترنت دنبال دستور پخت خوشمزه ترین غذای هندی میگشتم که یه دفعه بلاگ تو جزو سومین گزینه جستجوی گوگل اومد جلوی چشم !!! اصلا فکر نمی کردم هنوز هم برپا باشه شروع کردم به خوندنش تا رسیدم به این پست ! فکر کن از غذای هندی رسیدم به تو و خاطره اون خط عجیب غریبی که اختراع کرده بودیم و همه حروفش شبیه علامت دلتای ریاضیات بود ، البته من اینجوری یادمه ! وای که چه قدر دلم برات تنگ شده دختر ... خیلی مراقب خودت باش
منم دلم برات تنگ شده
بزودی می بینمت