دختر شیر و خورشید

آری آری زندگی زیباست/زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست/گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست

دختر شیر و خورشید

آری آری زندگی زیباست/زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست/گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست

*

احتیاج به یکی دارم که دوستم داشته باشه 

اونقدر که بهم بگه تا آخرش باهاتم 

...

*

 خیلی سخته

 

 

 

می دونی 

یکی از سخت ترین کارهای دنیا اینه که چیزی رو که با دست خودت ساختی و بهش رسیدی و رشدش دادی و با جون و دل مراقبش بودی رو مجبور شی خراب کنی 

دلیلش اصلاً مهم نیستااا  

-گیرم میری که یه بهترش رو بسازی-

بعد سخت تر میشه اگر اولین تجربه ات باشه و مجبور شی خرابش کنی 

و سخت تر از اون اینکه اونی ساختی خونه ات (home) باشه 

یعنی سرپناهت 

سقف بالای سرت

همون جایی که بیشتر از هرجای دیگه توی احساس امنیت و آرامش و راحتی داری 

که شکل و شمایل و ریخت و قیافه و اندازه و این چیزاش هرچقدر هم بد باشه باز دوستش داری 

حالا فرض کن تکه تکه اش رو خودِ خودت ساختی 

خودت چیدی 

خودت بهش نظم و ترتیب دادی 

خدا میدونه چند بار با هزار ذوق و شوق رفتی و براش یک تکه هرچند کوچک و ارزون خریدی تا رنگ و لعابش رو عوض کنی 

تا حس خوبت پررنگ تر شه با این فکر که یه چیز نو آمده توی خونه ات 

بهش حس مالکیت و تعلق همزمان داری 

اصلاً میشه ن.اموست 

هرچی که باشه دوستش داری 

نه بخاطر قیافه اش 

بخاطر حس خوبی که توش داری 

یادمه یکی که خیلی از قناصی و بدشکل بودن خونه اش می نالید، وقتی از یه سفر 1هفته ای برگشت می گفت وقتی رسیدم خونه تمام در و دیوار خونه ام رو ماچ کردم با همه بدقوارگی و کج و کولــِـگی بهترین جای دنیاست برام 

برای همه همینه 

بخصوص اگر خودت همه چیزش رو سرهم کرده باشی 

می دونی 

یکی از بهترین هدیه هایی که زندگی توی غربت به یه آدم مجرد میده استقلاله 

این استقلال معنیش این نیست که هرکاری خواستی ب.کنی

معنی دقیقش میشه هرکاری رو که خواستی با مسؤلیت خودت انجام بده 

و همین تقویت حس مسؤلیت پذیریه که ممکن می کنه زندگی دور از عزیزترینهات رو 

مسؤولیت نسبت به اون چیزی که مجبوری درستش کنی و ازش مراقبت کنی 

بقول دوستِ دوست داشتنیمون "اهلیش" کنی 

و وقتی چیزی رو اهلی کردی مسؤلیت داری در قبالش 

گیرم یه وقتهایی هم بدقلقی کنه و اذیت شی 

اما بازم کنار نمی ذاریش 

شده نازش رو هم می خری تا خلقش سر جا بیاد 

درست مثل یه مادر 

که هرچقدر هم بچه براش مزاحمت و دردسر داشته باشه باز می پرستدش و موقعی که ناز می کنه با جون و دل نازش رو می خره 

حالا فکر کن ببین دل کندن از همچین چیزی چقدر سخته 

بخصوص اگر اولینش باشه 

یعنی اولین خونه ای که با استقلال کامل برای خودت ساختی 

برای هر سانتی مترش خودت بودی که فکر کردی و تصمیم گرفتی و انتخاب کردی 

هرجا هر مشکلی پیش آمده خودت بودی که مجبور شدی دست بکار رفع و رجوش بشی 

و خودت بودی که لذتش رو بردی 

خونه ای که مال خودِ خودته 

خیلی سخته خراب کردنش 

خیلی زیاد 

اونقدر که ممکنه روزهای اول فکر کنی اصلاً از پسش برنمیای 

راستش گاهی با خودم فکر می کنم مایی که به عشق استقلال این مدل زندگی رو انتخاب کردیم، بخاطر همون چند روز بزرگترین ظلم رو به خودمون کردیم 

حالا تو بیا بگو در عوض خیلی چیزها بدست آوردی 

باشه قبول 

اما زجر اون چند روز کُشنده است 

باور کن 

امیدورام روزی که مجبور به ترک خونه ام میشم 

اونقدر پر و سرریز باشم از اینجا و مردمش که چند روزم  نشه چند هفته... 

 

 

 

 

سه شنبه صبح ساعت 4:40 دوست جون و آقای محترم برای همیشه برگشتن ایران 

امیدوارم شیرینی خونه ای که اونجا قرار با هم بسازن به تلخیه ترک خونه ای که هرکدوم مستقل و به تنهایی برای خودشون اینجا ساختن بچربه 

 

*

 هوعععععع

 

 

 

 

یعنی دیگه حالم بهم می خوره 

کهیر می زنم 

چندشم میشه وقتی عکس Hannah Montana رو می بینم 

یعنی یه ذره جنبه ندارن 

روی هرچیزی که فکرشو کنی عکسشو انداختن 

لیوان 

جامدادی 

جوراب 

ش.ورت 

س.وتین 

ک... 

استغفرلله 

دیگه کم مونده توالت بچه با عکس Hannah Montana بزنن 

اه 

 

 

*

 همین که گفتم

 

 

بنده با اطمینان کامل* به این نتیجه رسیدم که جناب کوروش یغمایی در تمام عمر گُهربار موسقیایی خودشون فقط و فقط یک ترانه بدرد بخور اجرا کردند که آن هم همانا گل یخ* می باشد 

والسلام 

هیچ نظر مخالفی هم پذیرفته نمی باشد  

همین که گفتم!! 

 

  

  

 

* این نتیجه طی صدبار گوش دادن به 7 آلبوم ایشان بدست آمده

 

** گل یخ

غم میون دو تا چشمون قشنگت لونه کرده
شب تو موهای سیاهت خونه کرده
دو تا چشمون سیاهت مثل شبهای منه
سیاهی های دو چشمت مثل غمهای منه
وقتی بغض از مژه هام پایین میاد بارون میشه
سیل غم آبادیمو ویرونی کرده
وقتی با من میمونی تنهاییمو باد میبره
دو تا چشمام بارون شبونه کرده
بهار از دستای من پر زد و رفت
گل یخ توی دلم جوونه کرده
تو اتاقم دارم از تنهایی آتیش میگیرم
ای شکوفه توی این زمونه کرده
چی بخونم جوونیم رفته صدام رفته دیگه
گل یخ توی دلم جوونه کرده

شعر: مسعود هوشمند  

آهنگ: کوروش یغمایی 

تنظیم: کوروش یغمایی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حالا البته روی پرنده مهاجر و لیلا هم میشه یه حسابهایی باز کرد

*

 به عمل کار برآید؟؟ پس فکر چه شد؟؟

 

 

سلام 

خوبید؟؟ 

 

نمی دونم باور می کنید یا نه 

اما هندیها خیلی زیاد عادت به شستشو دارن 

بخصوص شستن رخت و لباس 

یا آب و جارو کردن جلوی در خونه یا کوچه 

بعد این کارها رو هم خیلی شدید و پر سر و صدا انجام میدن 

طوری که شما از طریق صدا کاملاً در جریان زندگی روزمره شون قرار می گیرید 

برای مثال موقع لباس شستن اونقدر تق تق و تاپ تاپ می کنن که دیگه هیچ شکی براتون باقی نمی مونه که بله همسایه شمال غربی مشغول لباس شوییه 

حتماً می گید لباس شستن که تق تق و تاپ تاپ نداره 

بله لباس شستن ما و شما نداره 

اما مال هندیها داره 

 

اینجا موقع لباس شستن با دست (که نیاز نداره بگم بیشتر از شستشو با ماشین مرسومه) 

برای گرفتن آب لباسهای شسته شده اونها رو روی یه تکه سنگ می کوبن 

روش احمقانه ایه 

اما دوتا فایده داره 

اول اینکه آب لباس گرفته میشه بهرحال (حتی به قیمت آش و لاش شدن لباس) 

دوم اینکه تا شعاع 1 کیلومتری تمام همسایه ها از خواب بیدار میشن و دیگه کسی خواب نمی مونه 

(معمولاً ساعت 8-7 صبح لباسهاشون رو می شورن) 

 

حالا این فقط لباسه 

گفتم که، کلاً بشور بشور زیاد دارن 

اما با اینهمه ظاهر تمیزی ندارن 

می دونید 

دلیلش اینه که برای هندیها خود کار از علت و نتیجه اش مهمتره 

مهم اینه که بشورن 

مهم این نیست که تمیز بشن و تمیز باشن 

کلاً کار دستی براشون راحتره از کار فکری 

حاضرن تمام زار و زندگیشون رو هر روز صبح بشورن 

اما فکر نکنن چه میشه کرد که کثیف نشد 

یعنی راستشو بخواید من میگم از ضریب هوشی خوبی برخوردار نیستن 

بیشتر ترجیح میدن برای نتیجه گرفتن از بدنشون استفاده کنن تا فکرشون 

 

موقع درس خوندن هم همینن 

یه چیزی رو 2000 بار می خونن و حفظ می کنن و سر امتحان هم یهو می بینی 50-40 صفحه می نویسن 

درحالی که میشه 2 بار خوند و فهمید و اصل مطلب رو برای امتحان نوشت 

(البته که خب اونی هم که برگه ها رو تصحیح می کنه هندیه و با خطکش تصحیح می کنه 

اینه که اینجا اصطلاحاً میگن متری نمره میدن) 

به جرأت می تونم بگم اون هندی با 3ماه درس خوندن نمره ای رو می گیره که من ایرانی با 3 روز درس خوندن می گیرم! 

باور کنید اغراق نمی کنم 

 

می دونید 

من توی این یک سال به این نتیجه رسیدم که این حرف که ایرانیها آدمهای باهوش و بافرهنگ و با پیشینه تاریخی قوی هستن کاملاً درسته 

اما 

این رو هم از من بپذیرید که علت عقب ماندگی ما دقیقاً این خصلتهایی که داریم  

اینکه زیادی بهشون غرّه می شیم 

همین میشه که زحمت استفاده ازشون رو به خودمون نمی دیم 

مثلاً جزوه ای رو که میشه توی 1 ماه با فرصت کافی و اعصاب راحت خوند 

میذاریم برای شب امتحان که با بی وقتی تمام و اعصاب درب و داغون تمامش کنیم 

اینه که داشتن و نداشتن هوش و  این حرفها خیلی برامون فرق نداره 

یعنی شاید اگر اینقدر از نظر ژنتیکی آدمهای باهوشی نبودیم یاد می گرفتیم برای رسیدن به موفقیت زمان و انرژی بذاریم 

نه که فقط و فقط به هوشمون اکتفا کنیم که شب امتحان پدر خودمون و همه دور و بریهامون رو دربیاریم 

 

همه اینها رو گفتم که بگم با زور و زحمت بسیار امتحانها تمام شد 

خدا رو شکر که به خوبی هم تمام شد 

اما اگر فکر کردید با اینهمه روضه که خوندم ترم بعد مثل بچه آدم از قبل امتحانها شروع می کنم به خوندن و خودم رو برای شب امتحان آماده می کنم، باید بگم سخت در اشتباهید 

 

 آخه من هم یک ایرانی هستم