دختر شیر و خورشید

آری آری زندگی زیباست/زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست/گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست

دختر شیر و خورشید

آری آری زندگی زیباست/زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست/گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست

*

سلام

خوبید؟؟  

خب دیگه بسه بحث جدی  

یکم بذارید از اتفاقات ناب!!!ی که توی کالج میفته بگم براتون

 

اول اینکه با عرض شرمندگی کلاس ما نصفش افغانن، نصف دیگه اش عرب 

(اکثراً از عراق یا عربستان) 

(باور کنید دست من نبود

 

کلاً 7تا ایرانی هستیم، 4تا پسر، 3تا دختر

باز کلاً 5تا دختریم

3تا ایرانی، 2تا هندی

بعد کلاًتر، 70 نفریم توی کلاس 

 

اونوقت قسمت fun قضیه برادران همزبان افغانند!!!

که نمی دونم چرا هی یادشون میره زبانشون با ما یکیه

(البته که لهجه ما کجا، لهجه اونا کجــــــــــــــــــــــــــــــــا)

 

1. سر کلاس الکترونیک:

-استاد بعد از اینکه مسأله ای رو داده تا حل کنیم:

???all of you found the result

????every body understood

?????is there anyone who wants me to do it on the board

-یکی از برادران افغان:

no sir, we understood

-اون یکی برادر افغان

اِه، چَرا؟؟ پَیْسا گرفتَه بَذار کار کُنَه

من: 

خرده خانم

  

2. توی ELE-lab:

نشستم بین 2تا از برادران افغان

یعنی اول من نشستم وسطِ کلاس

بعد اون 2تا مجبور شدن بشینن دوطرفم

بعد بشدت مشغول صحبت با همدیگه بودن و جاتون خالی!!! از هر دری!!! هم سخن می گفتن 

منم کاملاً سیخ و مستقیم و بدون هیچ حرکتِ واکنشی میخ استاد شدم

یکدفعه یکیشون برگشته به اون یکی میگه:

راستی بعد از این کلاس دیگر کلاس نداریم، باید برویم خانَه

من (کاملاً یهو و بی مقدمه): جدی دیگه کلاس نداریم؟؟؟ پس General English چی؟؟ یعنی کلاسش تشکیل نمیشه؟؟

برادر افغانمون:  نه

بعد 2 ثانیه فکر کرد و قضیه رو برای خودش تحلیل کرد و بعد برگشته میگه:

یعنی شما فهمیدن کرد همه گپ های ما را؟؟؟

من:

 

مسخره ترینِ این عزیزان همزبان هم یکیشونه که اصراراً با همه دوستاش انگلیسی حرف می زنه

بعد اونا فارسی جواب میدناااااا  

باز این از رو نمیره 

بعد نه که منم ته شانس و بخت!!! 

از گند روزگار چشم این عزیز دل ما رو گرفته 

هی از اول تا آخر کلاس نگاه می کنه

بعد تا نگاهم بهش میفته لبخند ملیح می زنه و کراواتش رو صاف می کنه

خرده خانم هربار رسماً میمیره از خنده با این حرکتش 

 

^v^v^v^v^v^v^v^v^v^v^v^

 

* خرده خانم همکلاسیمه

کوشولو متولد 69، همسن دردونه است

یعنی رسماً جای بچه امه 

  

* ماسک، اگر از اینورا رد شدی آدرست رو برام بذار لطفاً 

 GoodlucK 

*PegI

 

 

 

 

  

 

 

 

 

یه "پا" که از شدت درد داره می ترکه 

یه "اعصاب" که شدیداً درب و داغونه و هی دنبال پاچه می گرده که بگیره 

یه "روحیه" که رفته تعطیلات و دور و بر ما نیست   

یه "افسردگی بیخود" که دلیل خاصی هم نداره

یه "دختر" که حوصله هیچ کدوم این مسخره بازیا رو نداره و می خواد که زودتر برگرده به حال عادیش 

لعنت به این روزای کذایی...