دختر شیر و خورشید

آری آری زندگی زیباست/زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست/گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست

دختر شیر و خورشید

آری آری زندگی زیباست/زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست/گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست

*

زنده ام!!! 

 

 

سلام 

خوبید؟؟ 

 

ببخشید 

یه دو هفته ای بود که نتم قطع بود و پول نداشتم وصلش کنم 

 

*همش دو هفته نبودماااا

چرا این وبلاگستان اینجوری بهم ریخته؟؟؟؟؟ 

چرا همه اسباب کشی کردید؟؟؟؟

بعد یواشکی کامنت می ذارید که من رفتم فلان جا، اما به کسی نگو

بعد لینک هم نکن

خب یدفعه بگید خودتم نیا دیگه!!!!!! 

 

توی این دو هفته اتفاقای زیادی افتاده 

اما مزه اش رفته دوست ندارم تعریف کنم 

بعضیاشو میگم 

 

*عجیبترینش این بود که آقای خنده یهو رفت ایران 

یعنی یه روز دوست جون زنگ زد که خبر داری آقای خنده آمده بنگلور؟؟ 

(آخه آقای خنده گوآ زندگی می کنه) 

گفتم نه!!! پس فردا ناهار بیاید خونه من که همدیگه رو ببینیم 

بعد زنگ زدم به آقای محترم گفتم شنیدم آقای خنده آمده 

گفت آره اما انگار که نیامده  

گفتم چطور؟؟؟؟  

گفت آخه داره برمی گرده امشب 

فکر کردم داره برمی گرده گوآ 

بعد دوست جون گفت نه داره میره ایران 

فکر کن!!!!!!!!!! 

همون روز یهو تصمیم گرفته بود برگرده ایران 

(آخه یه مشکلی پیش آمد که بهترین راهش همین برگشتن بود)

بعدم بدو بدو رفته بودن بلیط خریده بودن 

شب رفتیم خونه آقای محترم که با آقای خنده خداحافظی کنیم 

فکر کن که ساعت 3 پرواز داشت، قرار بود 1 از خونه بره 

بعد 1:15 نشسته بود روبروی ما پاهاشو دراز کرده بود انداخته بود روی هم می گفت من یه بار همین شکلی یه پرواز miss کردم 

ما رو میگی 

به زور فرستادیمش رفت 

از همون روز هم هیچ خبری ازش نداریم 

به آقای محترم گفتم غلط نکنم باز از پروازش جا مونده 

 گفت نه، من خودم تا دم در هواپیما بردمش!!! 

گفتم پس حتماً توی شیراز گیر کرده  (آخه بلیط تهران گیر نیاورده بود قرار بره شیراز بعد تهران) 

خلاصه که الآن هیچ خبری ازش نیست 

 

*خبر بعدی اینکه رفتم گلدون خریدم 

این توصیه سارا بود 

چند وقت پیش دید من حالم بده

گفت یه گلدون بخر ازش مراقبت کن 

منم رفتم 3 تا خریدم 

 بعد اینقدر ذوق می کنم براشون 

اینقدر قربون صدقه شون میرم

یکیش کاکتوسه 

یه گلای نازی دارههههه 

یکیشم خیلی آشناستاااا 

اما هرچی فکر می کنم یادم نمیاد اسمشو 

اون یکی رو هم اصلاً نمی شناسم 

بعد همین که نمی شناسمش حالش اصلاً خوب نیست 

طفلی از بس روز اول باد خورد که همه سیستمش ریخت بِهم 

حالا شاید بعداً عکساشونو گذاشتم 

این عکسم توی همون گل فروشیه گرفتم 

اگر جا داشتم حتماً نیلوفر می گرفتم 

 

*راستی یه واژه نامه بدم خدمتتون 

دوست جون اولین و بهترین دوستیه که توی بنگلور پیدا کردم 

از توی خیابون همدیگه رو پیدا کردیم 

یعنی بابا پیداش کرد برام 

یه روز داشتیم با بابا می رفتیم کالج، دیدیم یه دختر ایرانی داره از کالج میاد 

بابا هی گفت برو باهاش صحبت کن یه سری سوالایی که داری رو بپرس ازش 

منم هی می گفتم حالا باشه بعداً (همیشه توی شروع کردن یه ارتباط مشکل دارم

بعد همینجور که داشتیم چونه می زدیم دیدیم بابا نیست 

نگاه کردم دیدم داره با همون دختر ایرانیه حرف می زنه و ازش راجع به فرستادن پول و این چیزا می پرسه 

بعد منم یه چندتا سوال بیخود که اون موقع یادم آمد رو پرسیدم و بعدم شماره دادیم و رفت 

دو شب بعدش msg زد که پگی جان خوبی؟؟ چیزی لازم نداری؟؟ اگر کاری داشتی بگو 

با این msg عاشقش شدم 

حالا بهترین دوستمه 

خیلی هم دوستش دارم 

آقای سختگیر، آقای محترم و آقای خنده هم همه دوستای دوست جون بودن که حالا دوستای منم هستن 

یکی دیگه هم هست 

آقای بیخیال!!!! یعنی اینقدر این بشر بــــــــــــــــــــــــــــــــــیخیاله که حد نداره 

قبلاً با هم کلاس زبان می رفتیم (همون آقای همکلاسی سابق) 

 همشون بچه های فوق العاده سالم و خوبی هستن 

همشون رو دوست دارم 

توی این شهر و کشور غریب یجورایی خانواده ام شدن

همین دیگه 

کلاً یه اکیپ 6 نفره هستیم که البته به دلایلی پرت و پلا داریم میشیم 

اینم برای اونایی که پرسیده بودن گفتم 

  

*1 ماهی هست که مریضم و خوب نمیشم 

دیشب بالاخره رفتم دکتر 

دکتره میگه چی شده؟؟ 

میگم سرفه می کنم 

میگه گلوت هم درد می کنه؟ 

میگم نه 

میگه بینیت هم مشکل داره؟؟ 

میگم نه 

میگه سینوزیتهات درد می کنه؟؟ 

میگم نه 

میگه آسم داری؟؟ 

میگم نه 

میگه اسپری استفاده می کنی؟؟  (از اسپری های تنفسی منظورش بود) 

میگم نه 

میگه دل درد هم داری؟؟ 

میگم نه 

میگه اسهالی؟؟ 

میگم نه 

میگه تب داری؟؟ 

میگم آره یکم

میگه وقتی سرفه می کنی ... داری؟؟ 

میگم آره یکم 

میگه ... ؟؟ 

میگم ... 

میگه از کجا آمدی؟؟ 

میگم ایران 

میگه دانشجویی؟؟ 

میگم آره 

میگه کجا درس می خونی؟؟ 

میگم Bangalore univercity, ... college 

میگه چی می خونی؟؟ 

میگم ...

آخرشم گفت OK، میری خونه بخور میدی by yourself!!!!! 

بعدم آب نمک قرقره می کنی by yourself!!!!! 

بعدم برای خالی نبودن عریضه یه قرص سرماخوردگی داد!!!!!! گفت 3 روز، 3 بار در روز می خوری 

بعد برگ قرصش 10تاییه، 1دونه اش رو جدا کردن که مبادا من یه قرص اضافه بخورم!!!!!!!!! 

آخرشم گفت تو مشکل ژنتیکی داری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

خلاصه که اینقدر حس خوبی دارم از اینکه رفتم دکتـــــــــــــــــــــــــــــر که نگوووووووووو 

  

*از امروز کلاسام شروع شد 

دیگه باید صبحا برم مدرسه 

تـــــــــــــــــــــــــــازه می فهمم این لهجه هندیا موقع انگلیسی حرف زدن چَنی افتضاحه!!! 

خدا به داد برسه  

از این به بعد فقط بعد از ظهرا میام 

اونم اگر بشه

یعنی کمرنگ میشم 

اما بیرنگ نمیشم

بیخود به دلتون صابون نزنید 

 

*دیشب خونه ی آقای محترم فیلم "چه کسی امیر را کشت" رو دیدیم

بقول آقای محترم "پسر، خدا بود!!!"

همه فیلم توسط بازیگرا روایت میشه

انگار فقط دارن تعریف می کنن برات

بعد بنظرم بهترین بازی مال خسرو شکیبایی بود

(خدا رحمتش کنه)

الناز هم که هیچی

عشق منه 

عاشق قیافه شم

بعد اینقده خوشم میاد که اینقدر لاتهههه!!! 

 

همین دیگه 

دیگه حال نوشتن ندارم  

 

مراقب خودتون باشید 

 

GoodlucK 

*PegI

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دلم یه جایی گیر کرده که هیچ چاره ای نداره...