دختر شیر و خورشید

آری آری زندگی زیباست/زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست/گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست

دختر شیر و خورشید

آری آری زندگی زیباست/زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست/گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست

*

  

 

راستشو بخواید من در دوران نوجوانی!!!! یکی از طرفدارای پر و پا قرص کتابهای هری پاتر بودم 

یادمه وقتی کتاب 7 رو می خوندم، بدجور رفته بودم تو بحرِ کتاب و غرق شده بودم توش 

یه شبِ ابری کنار پنجره ایستاده بودم و بیرون رو نگاه می کردم 

وقتی می دیدم مردم چه بیخیال و سرخوش اینور و اونور میرن و دارن زندگی عادیشون رو می گذرونن 

ناخودآگاه این فکر از سرم گذشت که چرا این مردم اینقدر بیخیالن؟؟ 

یعنی نمی دونن چه اتفاقی افتاده؟؟ 

یعنی نمی فهمن این ابر و مه غلیظ و این سردی هوا بخاطر حضور دیمینتورهاست1؟؟ 

یعنی نمی دونن چه خطر بزرگی داره تهدیدشون می کنه؟؟ 

نمی دونن چه اتفاقایی داره میفته و چه بلاهایی قراره سرشون بیاد؟؟ 

چند دقیقه ای طول کشید تا به خودم آمدم و یادم افتاد این اتفاقای وحشتناک مال کتابه و ابر و مه و سردی هوا هم مربوط به فصل پاییز (آذرماه بود فکر کنم) 

می خوام اینو بگم که بدون اینکه بخوام، درگیر اتفاقی شده بودم که قرار نبود بیفته و مسخره تر اینکه اصلاً همش یه داستان تخیلی و یه قصه توی کتاب بود 

حالا چرا اصلاً این چیزا رو تعریف کردم 

راستش این روزا حال و هوام درست مثل اون موقع هاست 

همش گوش بزنگم که یه خبری بشه 

درحالیکه اینجا همه چیز در امن و امانه 

وقتی این آرامش و بیخیالی هندیها رو می بینم 

راستش یکم وحشت می کنم و نگران میشم و باز طول می کشه تا یادم بیفته اینجا خبری نیست و قرار نیست اتفاقی بیفته 

خب مسلمه که دلیل این حالتها و این دلشوره ها چیه 

اوضاع و احوال کشورم و شهرم 

منتها فرقش با حالم توی اون روزا اینه که اینبار دلیل نگرانیم واقعیه 

دیگه تخیل و داستان نیست 

دیگه هرچه می کنم تا دوباره به خودم بخندم و بگم بازم توهم برت داشته نمیشه 

با اینکه اینجا همه چیز آرومه 

مردم شاد و آرومن 

مثل قبل (2 هفته قبل) دارن زندگیشون رو می کنن 

هیچکس نگران چیزی نیست 

کسی از چیزی نمی ترسه 

شبها دور هم جمع میشن و بیقدانه به برنامه های بینمک تلویزیون بلند بلند می خندن 

حتی هوا هم صاف و آفتابیه و صبح ها که میرم کلاس یه خنکی دلچسبی داره که به آدم آرامش میده 

اما با همه اینها 

هرچه می کنم نمی تونم یکم از آرامش این مردم و زندگیاشون و هوا رو بگیرم  

دلم همش پیش هموطنامه 

پیش کشورم 

پیش شهرم 

پیش خانواده ام 

دوستام 

همه آشناها 

پیش تک تک شماهایی که اینجا رو می خونید 

می دونید 

خیلی سخته که محیط بیرون آروم باشه و بی تشویش 

اما درون تو نا آروم 

باور کنید اینجا به یاد همتون هستم 

به یاد تک تکتون 

دلم با شما و پیش شماست 

سر هر نماز چهره ندیدتون (اونی که تو ذهنم ازتون ساختم) جلوی چشممه 

و برای همتون 

از  صمیم قلب دعا می کنم که توی این روزها و شبها سلامت باشید و هرچه زودتر آرامش به زندگیهاتون برگرده و دوباره دلتون به این آرامش شاد بشه و هرچه خیره و هرچه بهترینه همون اتفاق بیفته 

توی این اوضاع این تنها کاریه که از دستم از بیرون از مرزهای اون خاک امروز مظلوم برمیاد 

و متأسفم که در کنارتون نیستم 

من توی ایران برادر عزیزی دارم که همه عشق و زندگی و دلخوشی منه 

این روزها خیلی نگرانشم 

و همین حس رو نسبت به تمام دوستهای دیده و ندیده ام هم دارم 

از صمیم قلب امیدوارم همتون سلامت باشید و خدایی نکرده اتفاق بدی برای هیچکس نیفته 

مویی از سر کسی کم نشه و خونی از بینی کسی نیاد و دیگه هیچوقت اخباری مثل خبر پرپر شدن ندا و نداها نشنویم و نخونیم 

ازتون خواهش می کنم 

خیلی مراقب خودتون باشید 

و بدونید ما هرکجای این دنیا هم باشیم 

همیشه و هروقت و توی هر موقعیتی دلهامون با همه و کنار هم هستیم و باهم برای آنچه بهترینه تلاش می کنیم 

 

به امید بهترینها برای ایران و ایرانی 

  

^v^v^v^v^v^v^v^v^v^v^v^ 

 

*1 موجوداتی موهوم که امید و شادی مردم رو ازشون می گرفتند و باعث مرگ روحی اونها میشدند. 

 

*pegi